بخش‌بندی تصویر چیست؟ (Image Segmentation)

بخش‌بندی تصویر

بخش‌بندی تصویر چیست؟ (Image Segmentation) – توضیح ساده و کاربردی

بخش‌بندی تصویر یکی از ابزارهای کلیدی در حوزه‌ی بینایی کامپیوتر (Computer Vision) است که به تجزیه و تحلیل دقیق تصاویر کمک می‌کند. این تکنیک با هدف تقسیم یک تصویر به بخش‌های مجزا انجام می‌شود تا هر بخش بتواند نمایانگر یک شیء یا ناحیه خاص باشد. نتیجه نهایی این فرایند، شناسایی و تفکیک دقیق اجزای تصویر در سطح پیکسل است.

بخش‌بندی تصویر به سیستم‌های هوش مصنوعی کمک می‌کند تا دنیای اطراف را مشابه انسان‌ها ببینند و تفسیر کنند. به‌عنوان مثال، وقتی یک تصویر شامل چندین شیء مانند انسان، خودرو و درخت باشد، بخش‌بندی تصویر با تفکیک این اشیا به دسته‌های جداگانه، امکان تحلیل دقیق‌تر را فراهم می‌کند.

چرا بخش‌بندی تصویر مهم است؟

در دنیای امروز، تعداد زیادی از تکنولوژی‌ها بر پایه‌ی بینایی کامپیوتر توسعه یافته‌اند. تکنیک بخش‌بندی تصویر به‌طور قابل‌توجهی بر دقت سیستم‌های مبتنی بر یادگیری ماشین تأثیر می‌گذارد. مواردی که این فناوری در آن‌ها تحول بزرگی ایجاد کرده عبارتند از:

تصویربرداری پزشکی: برای تشخیص دقیق‌تر بیماری‌ها از طریق تفکیک بافت‌ها و اندام‌ها.

خودروهای خودران: برای شناسایی موانع، عابران پیاده و مسیر حرکت.

تصاویر ماهواره‌ای: در تحلیل زمین‌شناسی، کشاورزی و تغییرات اقلیمی.

کشاورزی هوشمند: برای بررسی وضعیت گیاهان، خاک و محصولات.

فناوری واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR): جهت ایجاد تعاملات طبیعی‌تر بین انسان و محیط مجازی.

تفاوت بخش‌بندی تصویر با سایر وظایف بینایی ماشین

بخش‌بندی تصویر با وظایفی مثل تشخیص اشیا (Object Detection) و طبقه‌بندی تصویر (Image Classification) تفاوت‌های مهمی دارد:

طبقه‌بندی تصویر: کل تصویر به یک دسته یا کلاس تعلق می‌گیرد.

تشخیص اشیا: موقعیت و نوع اشیای مختلف در تصویر شناسایی می‌شود.

بخش‌بندی تصویر: هر پیکسل از تصویر به یک کلاس یا شیء خاص اختصاص می‌یابد، که دقت و جزئیات بیشتری ارائه می‌دهد.

چگونه بخش‌بندی تصویر در یادگیری ماشین آموزش داده می‌شود؟

برای آموزش سیستم‌های یادگیری ماشین در بخش‌بندی تصویر، از مجموعه داده‌هایی که قبلاً برچسب‌گذاری شده‌اند استفاده می‌شود. این داده‌ها معمولاً از طریق روش‌های زیر تأمین می‌شوند:

برچسب‌گذاری دستی: متخصصان تصاویر را به‌صورت دقیق بخش‌بندی می‌کنند.

داده‌های اوپن سورس: استفاده از دیتاست‌های عمومی مانند COCO، PASCAL VOC و Cityscapes.

این مجموعه داده‌ها به مدل کمک می‌کنند تا الگوها و ویژگی‌های مرتبط با اشیاء مختلف را یاد بگیرد و حتی روی تصاویری که قبلاً ندیده است، بخش‌بندی دقیقی انجام دهد.

مزایای استفاده از بخش‌بندی تصویر

– افزایش دقت در تحلیل تصاویر و ویدئوها.
– امکان شناسایی اشیاء کوچک یا پنهان در تصویر.
– ارتقای عملکرد سیستم‌های هوش مصنوعی در کاربردهای مختلف.

با توجه به گستردگی کاربردهای بخش‌بندی تصویر، این تکنیک به یکی از ارکان اصلی پیشرفت فناوری‌های مدرن تبدیل شده است.

بخش‌بندی تصویر

پردازش تصویر و ویدئو: گامی به سوی هوشمندی بیشتر

پیش از آشنایی کامل با بخش‌بندی تصویر، ضروری است که مفهوم کلی پردازش تصویر و ویدئو را درک کنیم. پردازش تصویر، یکی از زیرمجموعه‌های اصلی هوش مصنوعی و بینایی کامپیوتر است که در آن اطلاعات ارزشمند از داده‌های بصری استخراج می‌شود. امروزه با گسترش کاربردهای هوش مصنوعی در زندگی بشر، اهمیت پردازش تصویر و ویدئو دوچندان شده است. از تشخیص چهره در گوشی‌های هوشمند تا شناسایی موانع در خودروهای خودران، این فناوری همه جا حضور دارد.

انواع بخش‌بندی تصویر

بخش‌بندی تصویر به سه نوع اصلی تقسیم می‌شود که هر کدام کاربردها و روش‌های خاص خود را دارند:

1. بخش‌بندی معنایی (Semantic Segmentation)

در این روش، هر پیکسل تصویر به یک کلاس یا دسته مشخص اختصاص می‌یابد. به عبارت دیگر، تمام پیکسل‌های مرتبط با یک نوع شیء (مثلاً انسان یا خودرو) به‌صورت یکسان برچسب‌گذاری می‌شوند.

کاربرد:
– شناسایی اجسام مختلف در تصاویر هوایی (مانند مناطق جنگلی یا شهری).
– تفکیک بافت‌های مختلف در تصاویر پزشکی.

2. بخش‌بندی نمونه (Instance Segmentation)

در این تکنیک، علاوه بر دسته‌بندی، هر شیء به‌صورت مجزا و منحصر به فرد تشخیص داده می‌شود. برای مثال، اگر در یک تصویر چندین خودرو وجود داشته باشد، هر خودرو به‌عنوان یک نمونه جداگانه برچسب‌گذاری می‌شود.

کاربرد:
– شناسایی دقیق اشیا در محیط‌های شلوغ.
– کاربرد در صنایع خودروسازی و مدیریت انبار.

3. بخش‌بندی همه‌جانبه (Panoptic Segmentation)

این روش ترکیبی از بخش‌بندی معنایی و نمونه است. در این تکنیک، کل تصویر به شکلی برچسب‌گذاری می‌شود که هم اشیای خاص و هم پس‌زمینه به‌طور دقیق شناسایی شوند.

کاربرد:
– سیستم‌های نقشه‌برداری برای وسایل نقلیه خودران.
– تحلیل دقیق تصاویر برای رباتیک پیشرفته.

مقایسه بخش‌بندی تصویر با سایر تکنیک‌ها

بخش‌بندی تصویر با تکنیک‌های دیگر مانند دسته‌بندی تصویر (Image Classification)، تعیین موقعیت (Localization) و تشخیص اشیا (Object Detection) تفاوت‌های اساسی دارد:

  1. دسته‌بندی تصویر: به کل تصویر یک برچسب یا کلاس اختصاص داده می‌شود (مثلاً “گربه”).
  2. تعیین موقعیت: موقعیت دقیق سوژه اصلی در تصویر مشخص می‌شود، بدون در نظر گرفتن سایر ویژگی‌ها.
  3. تشخیص اشیا: اشیا با استفاده از کادرهای محدودکننده (Bounding Boxes) شناسایی و برچسب‌گذاری می‌شوند.
  4. بخش‌بندی تصویر: دقیق‌ترین روش است که در سطح پیکسل به شناسایی اشیا و دسته‌بندی آن‌ها می‌پردازد.

مزایا و کاربردهای بخش‌بندی تصویر

مزایا:

– شناسایی دقیق اشیا حتی در محیط‌های پیچیده.
– ارتقای دقت در تحلیل تصاویر پزشکی و صنعتی.
– بهبود عملکرد سیستم‌های خودکار مانند خودروهای خودران.

کاربردها:
– پزشکی: تشخیص و تفکیک بافت‌های بدن در تصاویر MRI و CT.
– کشاورزی: ارزیابی سلامت گیاهان و محصولات.
– وسایل نقلیه خودران: شناسایی موانع و عابران پیاده.

بخش‌بندی تصویر

روش‌های متداول بخش‌بندی تصویر در پردازش تصویر

بخش‌بندی تصویر یکی از مهم‌ترین مراحل پردازش تصویر و ویدئو است که به تفکیک و شناسایی اشیاء مختلف در یک تصویر کمک می‌کند. این فرآیند شامل استفاده از الگوریتم‌های متنوع برای جداسازی پیکسل‌های مرتبط با اشیاء خاص از پس‌زمینه و سایر عناصر موجود در تصویر است. در ادامه، برخی از رایج‌ترین تکنیک‌های بخش‌بندی تصویر معرفی شده‌اند:

1.بخش‌بندی بر اساس ناحیه (Region-Based Segmentation)

در این روش، شباهت بین پیکسل‌های مجاور برای تشخیص اشیاء استفاده می‌شود. پیکسل‌هایی که ویژگی‌های مشابه دارند و در مجاورت یکدیگر قرار دارند، به عنوان یک ناحیه یکپارچه شناسایی می‌شوند.

مزایا:
– مناسب برای تصاویری با تضاد رنگی یا شدت نور مشخص.
معایب:
– در تصاویری با تغییرات زیاد در نور یا وضوح ممکن است عملکرد دقیقی نداشته باشد.

2. بخش‌بندی تشخیص لبه (Edge Detection Segmentation)

این تکنیک بر شناسایی لبه‌های اشیاء تمرکز دارد. در این روش، الگوریتم‌ها به دنبال پیکسل‌هایی هستند که تغییرات شدیدی در شدت یا رنگ آن‌ها وجود دارد، زیرا این تغییرات معمولاً مرز اشیاء را نشان می‌دهند.

مراحل اجرای روش تشخیص لبه:

1. شناسایی پیکسل‌های لبه
2. جداسازی این پیکسل‌ها از سایر نواحی تصویر

محبوب‌ترین الگوریتم‌های تشخیص لبه:

1. الگوریتم Canny:
– استفاده از فیلترهای صاف‌کننده برای کاهش نویز.
– محاسبه گرادیان و جهت آن در پیکسل‌ها.
– اعمال تکنیک “Non-Max Suppression” برای حذف لبه‌های ضعیف و تمرکز بر لبه‌های قوی.
2. الگوریتم Sobel:
– استفاده از عملگر Sobel برای محاسبه گرادیان‌های افقی و عمودی.
– تعیین مقدار بزرگی گرادیان برای هر پیکسل با استفاده از رابطه:
\[
|G| = \sqrt{G_x^2 + G_y^2}
\]
– پیمایش تصویر به صورت عمودی و افقی برای یافتن تغییرات مورد نظر.

مزایا:
– ساده‌تر و سریع‌تر در مقایسه با روش‌های دیگر.
– بهترین عملکرد در تصاویری با مرزهای مشخص و واضح.

3. آستانه‌گذاری (Thresholding)

در این روش، یک مقدار آستانه مشخص می‌شود و پیکسل‌هایی که شدت آن‌ها از این مقدار کمتر یا بیشتر است، جدا می‌شوند. این تکنیک بیشتر به‌عنوان مرحله پیش‌پردازش استفاده می‌شود و معمولاً با سایر روش‌ها ترکیب می‌شود.

انواع آستانه‌گذاری:
سراسری: استفاده از یک مقدار آستانه برای کل تصویر.
محلی: اعمال آستانه بر اساس مناطق خاص تصویر.

مزایا:
– ساده و سریع
معایب:
– مناسب برای تصاویری با تضاد روشنایی بالا

4. خوشه‌بندی (Clustering)

در این تکنیک، پیکسل‌های تصویر بر اساس ویژگی‌های مشابه (مانند رنگ، شدت یا بافت) در خوشه‌های جداگانه گروه‌بندی می‌شوند. معروف‌ترین الگوریتم مورد استفاده در این روش، الگوریتم K-Means است که پیکسل‌ها را به K خوشه تقسیم می‌کند.

مزایا:
– کارایی بالا در تصاویر با ساختارهای پیچیده.
معایب:
– انتخاب تعداد مناسب خوشه‌ها ممکن است چالش‌برانگیز باشد.

بررسی تکنیک‌های آستانه‌گذاری و خوشه‌بندی در بخش‌بندی تصاویر

بخش‌بندی تصویر فرآیندی مهم در پردازش تصویر است که از آن برای جداسازی اشیاء از پس‌زمینه یا تفکیک بخش‌های مختلف یک تصویر استفاده می‌شود. در ادامه، دو روش پرکاربرد آستانه‌گذاری و خوشه‌بندی برای بخش‌بندی تصاویر به طور دقیق بررسی شده‌اند.

آستانه‌گذاری (Thresholding)

آستانه‌گذاری یکی از ساده‌ترین و در عین حال کاربردی‌ترین روش‌ها برای بخش‌بندی تصویر است. در این روش، تصویر اصلی به یک تصویر باینری (سیاه و سفید) تبدیل می‌شود. این فرآیند به‌گونه‌ای است که پیکسل‌های تصویر به دو دسته تقسیم می‌شوند:

– پیکسل‌های پیش‌زمینه (Foreground) که مقدار آن‌ها برابر ۱ است.
– پیکسل‌های پس‌زمینه (Background) که مقدار آن‌ها برابر ۰ است.

مراحل آستانه‌گذاری:

1. تبدیل تصویر به مقیاس خاکستری.
2. محاسبه شدت روشنایی هر پیکسل.
3. مقایسه شدت روشنایی با مقدار آستانه از پیش تعیین شده.

به‌عنوان مثال، اگر شدت یک پیکسل بیشتر از مقدار آستانه (مثلاً 0.5) باشد، به پیش‌زمینه اختصاص داده می‌شود. در غیر این صورت، به‌عنوان پس‌زمینه در نظر گرفته خواهد شد.

آستانه‌گذاری تطبیقی (Local Adaptive Thresholding):

در بسیاری از تصاویر، نور و کنتراست در بخش‌های مختلف تغییر می‌کند. در این موارد، استفاده از مقدار آستانه یکسان برای کل تصویر مناسب نیست. تکنیک آستانه‌گذاری تطبیقی با تعیین مقدار آستانه بهینه برای هر ناحیه از تصویر، این چالش را حل می‌کند.

مزایا:
– مناسب برای تصاویر با کنتراست بالا بین پیش‌زمینه و پس‌زمینه.
معایب:
– برای تصاویری که تغییرات نور شدیدی دارند، ممکن است نتایج بهینه ارائه ندهد (در صورت استفاده از آستانه ثابت).

خوشه‌بندی (Clustering)

خوشه‌بندی یکی دیگر از روش‌های مؤثر در بخش‌بندی تصاویر است. در این تکنیک، پیکسل‌های تصویر بر اساس شباهت‌هایشان در گروه‌هایی به نام خوشه‌ها دسته‌بندی می‌شوند. این روش معمولاً برای تصاویر پیچیده که ساختارهای مختلفی دارند، استفاده می‌شود.

تحلیل خوشه‌بندی (Cluster Analysis):

تحلیل خوشه‌بندی فرآیندی است که طی آن، مجموعه‌ای از داده‌ها (پیکسل‌ها) به گروه‌هایی تقسیم می‌شوند که ویژگی‌های مشابهی دارند. هر گروه یا خوشه نشان‌دهنده یک بخش از تصویر است.

الگوریتم‌های خوشه‌بندی رایج:

یکی از الگوریتم‌های محبوب در این حوزه، K-Means است. این الگوریتم به صورت زیر عمل می‌کند:
1. انتخاب مراکز خوشه به صورت تصادفی.
2. محاسبه شباهت هر پیکسل با مراکز خوشه.
3. به‌روزرسانی مراکز خوشه و تخصیص پیکسل‌ها به نزدیک‌ترین مرکز.
4. تکرار مراحل بالا تا زمانی که خوشه‌ها به حالت پایدار برسند.

ویژگی مهم:
در خوشه‌بندی، نیازی نیست که تعداد خوشه‌ها از قبل مشخص باشد. الگوریتم‌ها بر اساس ویژگی‌های تصویر، تعداد خوشه‌های بهینه را تعیین می‌کنند.

مزایا:
– مناسب برای تصاویر با ساختار پیچیده.
– عدم نیاز به تعیین دستی تعداد خوشه‌ها.
معایب:
– عملکرد الگوریتم به مقادیر اولیه انتخاب‌شده وابسته است.

بخش بندی تصویر

استفاده از یادگیری عمیق در بخش‌بندی تصاویر: راهکاری پیشرفته برای پردازش تصاویر

یادگیری عمیق یکی از برجسته‌ترین حوزه‌های هوش مصنوعی است که با استفاده از معماری‌های نوآورانه، بسیاری از چالش‌ها در پردازش تصویر، از جمله بخش‌بندی تصاویر را به‌طور مؤثری حل کرده است. این تکنیک‌ها امکان دستیابی به دقت بالا در وظایف پیچیده مرتبط با تصاویر را فراهم می‌کنند. در این ادامه، به معرفی روش‌های استفاده از یادگیری عمیق در بخش‌بندی تصاویر می‌پردازیم.

1. معماری Encoder-Decoder

این معماری یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین روش‌ها برای بخش‌بندی تصاویر است. دو بخش اصلی این معماری عبارتند از:
Encoder: مسئول استخراج ویژگی‌ها از تصویر ورودی با استفاده از لایه‌های کانولوشنی و Pooling.
Decoder: وظیفه بازسازی تصویر خروجی و تولید ماسک بخش‌بندی را بر عهده دارد.
این ساختار، پایه بسیاری از معماری‌های پیشرفته مانند U-Net است.

 2. U-Net

U-Net یکی از مشهورترین مدل‌ها در یادگیری عمیق است که به‌ویژه در خوش‌ه بندی تصاویر پزشکی کاربرد فراوانی دارد. نام این مدل از ساختار U شکل آن گرفته شده است.

مسیر انقباضی (Contracting Path): تصویر ورودی طی فرآیند Downsampling به نگاشت‌های ویژگی فشرده‌تر تبدیل می‌شود.
مسیر انبساطی (Expanding Path): در این مسیر، داده‌های فشرده‌شده بازسازی می‌شوند تا ماسک نهایی تولید شود.

ویژگی متمایز U-Net در استفاده مجدد از نگاشت‌های ویژگی اولیه برای بهبود دقت خروجی است.

3. Mask R-CNN

Mask R-CNN یک شبکه دو مرحله‌ای است که نه‌تنها اشیاء درون تصویر را شناسایی می‌کند، بلکه برای هر شیء، ماسک باینری تولید می‌کند.
مرحله اول: استفاده از شبکه پیشنهاد ناحیه (RPN) برای شناسایی بخش‌های برجسته تصویر.
مرحله دوم: تولید ماسک، دسته‌بندی اشیاء، و شناسایی کادرهای محصورکننده (Bounding Boxes).

این معماری به دلیل انعطاف‌پذیری بالا، در کاربردهای متنوعی از جمله خودروهای خودران و پردازش تصاویر ماهواره‌ای استفاده می‌شود.

DeepLab: معماری پیشرفته برای بخش‌بندی معنایی

  1. معماری DeepLab یکی از بهترین انتخاب‌ها برای بخش‌بندی معنایی تصاویر است. این مدل در چهار نسخه ارائه شده است:
    DeepLabV1: استفاده از کانولوشن‌های بسط یافته (Dilated Convolution) و CRF برای حفظ جزئیات تصویر.
  2. DeepLabV2: معرفی هرم فضایی Atrous برای شناسایی اشیاء با اندازه‌های مختلف.
  3. DeepLabV3: حذف CRF و ارتقای هرم فضایی Atrous با ویژگی‌های بهینه‌تر.
  4. DeepLabV3+: افزودن ساختار Encoder-Decoder برای بازسازی دقیق‌تر مرزها و بهبود وضوح خروجی.

بخش‌بندی تعاملی با یادگیری عمیق

در بخش‌بندی تعاملی، کاربر نقش مهمی ایفا می‌کند. کاربر نقاط یا نواحی خاصی از تصویر را مشخص کرده و مدل بر اساس این ورودی‌ها، تصویر را بخش‌بندی می‌کند.

1. f-BRS

این تکنیک از طرح پالایش پس‌انتشار ویژگی‌ها استفاده می‌کند تا نتایج بخش‌بندی را بهبود دهد. کاربر می‌تواند با کلیک روی نواحی مختلف، خروجی را اصلاح کند.

2. DEXTR

در مدل DEXTR، کاربر چهار نقطه کلیدی تصویر (بالا، پایین، چپ و راست) را مشخص می‌کند. این نقاط به مدل کمک می‌کنند تا نواحی دقیق‌تری برای بخش‌بندی شناسایی کند.

مدل SAM: بخش‌بندی برای همه چیز
مدل SAM (Segment Anything Model) توسط شرکت Meta معرفی شده و قابلیت بخش‌بندی هر نوع تصویر را دارد. ویژگی‌های اصلی SAM عبارتند از:
– آموزش با بیش از ۱ میلیارد ماسک.
– عدم نیاز به آموزش مجدد برای داده‌های جدید.
– کاربرد در تصاویر پیچیده مانند تصاویر پزشکی یا ماهواره‌ای.

مزایای استفاده از یادگیری عمیق در بخش‌بندی تصویر

دقت بالا: امکان شناسایی جزئی‌ترین ویژگی‌های تصویر.
انعطاف‌پذیری: تطبیق با انواع تصاویر و کاربردهای مختلف.
سرعت: پردازش سریع حتی در تصاویر بزرگ.

بخش‌بندی تصویر

اهمیت ارزیابی و انتخاب داده‌های مناسب در بخش‌بندی تصویر با یادگیری عمیق

بخش‌بندی تصویر یکی از مهم‌ترین وظایف در حوزه بینایی ماشین است که مستقیماً با کیفیت داده‌ها و نحوه ارزیابی مدل ارتباط دارد. بدون داده‌های مناسب و روش‌های دقیق ارزیابی، حتی پیشرفته‌ترین معماری‌ها نیز نمی‌توانند خروجی‌های مطلوبی ارائه دهند. در این قسمت از مقاله، به بررسی عناصر کلیدی در ارزیابی مدل‌ها و معرفی مجموعه داده‌های معروف مانند Pascal VOC و MS COCO می‌پردازیم.

1. اهمیت داده‌های باکیفیت در آموزش مدل‌ها

داده‌های باکیفیت، سنگ‌بنای آموزش مؤثر مدل‌های یادگیری عمیق هستند. مجموعه داده‌های عمومی نظیر Pascal VOC و MS COCO به دلیل تنوع بالا و برچسب‌گذاری دقیق، ابزارهای بسیار ارزشمندی برای وظایف بخش‌بندی تصویر محسوب می‌شوند.

Pascal VOC
مجموعه داده Pascal VOC شامل تصاویر برچسب‌گذاری شده از ۲۰ دسته‌بندی مختلف است. این داده‌ها به‌طور گسترده‌ای در بینایی ماشین استفاده می‌شوند و شامل اطلاعات زیر هستند:
کادرهای محصورکننده (Bounding Boxes): برای شناسایی موقعیت اشیاء.
ماسک‌های بخش‌بندی معنایی: برای جداسازی دقیق نواحی هر کلاس.

این مجموعه داده به بخش‌های آموزش، اعتبارسنجی، و آزمایش تقسیم شده و به دلیل اوپن سورس بودن، یکی از معیارهای استاندارد برای ارزیابی مدل‌ها است.

MS COCO
مجموعه داده MS COCO از بزرگ‌ترین و جامع‌ترین مجموعه داده‌های بخش‌بندی تصویر است که شامل:
۳۳۰,۰۰۰ عکس از ۸۰ دسته مختلف.
اطلاعات چند ضلعی و ماسک‌های دقیق: که برای بخش‌بندی دقیق نواحی اشیاء در تصاویر استفاده می‌شوند.

MS COCO به دلیل تنوع بالا و برچسب‌گذاری پیشرفته، انتخاب اول بسیاری از محققان برای ارزیابی مدل‌ها است.

2. معیارهای ارزیابی در بخش‌بندی تصویر

برای ارزیابی عملکرد مدل‌های یادگیری عمیق در بخش‌بندی تصویر، معیارهای مختلفی وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها شاخص اشتراک روی اجتماع (IOU) است.

شاخص IOU
شاخص IOU معیاری برای اندازه‌گیری میزان شباهت بین پیش‌بینی مدل و داده‌های واقعی است. این معیار به صورت زیر تعریف می‌شود:

IOU = \frac{مساحت ناحیه اشتراک}{مساحت ناحیه اتحاد}

محدوده مقدار IOU:
– مقدار ۱: پیش‌بینی مدل کاملاً با داده واقعی مطابقت دارد.
– مقدار ۰: پیش‌بینی مدل کاملاً نادرست است.

IOU به دلیل مستقل بودن از عدم تعادل داده‌ها و در نظر گرفتن همزمان صحت مثبت‌ها و اشتباه مثبت‌ها، یکی از دقیق‌ترین معیارها برای ارزیابی عملکرد مدل‌ها است.

3. ارزیابی پیکسل‌محور در بخش‌بندی تصویر

در بخش‌بندی تصویر، ارزیابی عملکرد می‌تواند به صورت پیکسل‌محور انجام شود. این ارزیابی شامل محاسبه تعداد پیکسل‌های صحیح پیش‌بینی‌شده در مقابل اعداد کل پیکسل‌ها برای هر کلاس است. با این حال، شرط اصلی این است که پیش‌بینی‌ها و داده‌های واقعی به یک کلاس خاص تعلق داشته باشند.

4. بهترین روش‌ها برای انتخاب داده و ارزیابی مدل

انتخاب مجموعه داده مناسب: بسته به وظایف بخش‌بندی تصویر، از داده‌هایی مانند Pascal VOC برای کاربردهای عمومی یا MS COCO برای پروژه‌های پیچیده‌تر استفاده کنید.
استفاده از شاخص IOU: این شاخص می‌تواند به شما کمک کند تا میزان دقت مدل را به طور دقیق بسنجید.
تکرار آزمایش‌ها روی مجموعه داده‌های مختلف: برای اطمینان از عملکرد مدل در شرایط واقعی، آن را روی مجموعه داده‌های متنوع آزمایش کنید.

بخش‌بندی تصویر

کاربردهای بخش‌بندی تصویر و نقش آن در پیشرفت صنایع مختلف

بخش‌بندی تصویریکی از مهم‌ترین تکنیک‌های بینایی کامپیوتر است که با استفاده از آن می‌توان هر پیکسل یک تصویر را به یک کلاس یا شیء خاص اختصاص داد. این تکنولوژی با پیشرفت‌های چشمگیر خود در دهه‌های اخیر، فرصت‌های بی‌پایانی در حوزه‌های متنوع فراهم کرده است. از پزشکی و حمل‌ونقل تا کشاورزی و بازی‌سازی، بخش‌بندی تصویر در حال تغییر چهره بسیاری از صنایع است. در ادامه، کاربردهای رایج و حیاتی این فناوری را بررسی می‌کنیم.

۱. تصویربرداری پزشکی

یکی از برجسته‌ترین کاربردهای بخش‌بندی تصویر در حوزه پزشکی است. این فناوری با تحلیل دقیق تصاویری مانند MRI، سی‌تی‌اسکن و اشعه ایکس به پزشکان در موارد زیر کمک می‌کند:
– شناسایی ساختارهای داخلی بدن.
– تشخیص اختلالات و بیماری‌ها مانند تومورها.
– برنامه‌ریزی برای درمان دقیق‌تر.
همچنین، بخش‌بندی تصویر در تحقیقات زیست‌پزشکی برای شمارش سلول‌ها و تحلیل بافت‌های زیستی نیز کاربرد دارد.

۲. امنیت و نظارت با دوربین‌های مداربسته
در سیستم‌های نظارتی بخش‌بندی تصویر به شناسایی و ردیابی اشیا مانند افراد یا وسایل نقلیه در زمان واقعی کمک می‌کند. این تکنولوژی باعث افزایش دقت و سرعت در موارد زیر می‌شود:
– تشخیص فعالیت‌های مشکوک.
– پیشگیری از تهدیدات امنیتی.
– ارتقای سطح ایمنی محیط.

۳. وسایل نقلیه خودران

وسایل نقلیه خودران برای درک محیط پیرامون خود از بخش‌بندی تصویر استفاده می‌کنند. این فناوری به آن‌ها امکان می‌دهد:
– شناسایی عابران پیاده، تابلوهای راهنمایی، و خودروهای دیگر.
– تحلیل رفتار و عکس‌العمل به موقع در شرایط غیرمنتظره.
این کاربرد، ایمنی و کارایی وسایل نقلیه خودران را به طور قابل‌توجهی افزایش داده است.

۴. کشاورزی و مدیریت زمین‌ها

در کشاورزی، بخش‌بندی تصویر به موارد زیر کمک می‌کند:
– شناسایی و طبقه‌بندی زمین‌ها برای کشت محصولات مختلف.
– تحلیل تصاویر ماهواره‌ای برای مدیریت بهتر زمین‌های کشاورزی.
این تکنولوژی به کشاورزان و محققان امکان می‌دهد تا بهره‌وری زمین را افزایش دهند و هزینه‌ها را کاهش دهند.

۵. تحلیل تصاویر ماهواره‌ای

بخش‌بندی تصویر در تصاویر ماهواره‌ای برای:
– طبقه‌بندی پوشش‌های زمین‌شناختی.
– نقشه‌برداری شهری.
– نظارت بر تغییرات محیطی.
استفاده می‌شود و در برنامه‌ریزی شهری و حفاظت محیط زیست نقش مهمی دارد.

۶. رباتیک و تعامل با محیط

بخش‌بندی تصویر در رباتیک به ربات‌ها کمک می‌کند تا با دقت بیشتری محیط اطراف را شناسایی و با آن تعامل کنند. از جمله کاربردها:
– تشخیص اشیا و اجتناب از موانع.
– انجام وظایف پیچیده مانند مرتب‌سازی یا جمع‌آوری اشیا.
این توانایی‌ها به افزایش کارایی ربات‌ها در صنعت و خدمات کمک می‌کند.

۷. هنر، طراحی و بازی‌سازی

هنر و طراحی: طراحان می‌توانند با جداسازی بخش‌های خاص یک تصویر، تغییرات خلاقانه‌تری ایجاد کنند.
بازی‌سازی: در بازی‌های ویدئویی، بخش‌بندی تصویر به کاراکترهای مجازی امکان می‌دهد تا با محیط بازی به شکلی واقع‌گرایانه‌تر تعامل کنند و تجربه کاربر را بهبود بخشند.

۸. مد و خرده‌فروشی

در صنعت مد و خرده‌فروشی، بخش‌بندی تصویر نقش مهمی در:
– شناسایی و دسته‌بندی محصولات.
– ارائه تجربه پرو مجازی لباس.
– مدیریت کارآمدتر موجودی کالاها.
ایفا می‌کند و تجربه مشتریان را بهبود می‌بخشد.

جمع‌بندی

بخش‌بندی تصویر با تبدیل داده‌های تصویری به اطلاعات دقیق، زمینه‌ساز پیشرفت بسیاری از صنایع شده است. از شناسایی اشیا در تصاویر پزشکی تا تشخیص رفتار عابران در خودروهای خودران، این فناوری با تلفیق یادگیری عمیق و پردازش تصویر، دریچه‌های جدیدی برای هوش مصنوعی گشوده است. در آینده، با بهبود الگوریتم‌ها و دسترسی به داده‌های باکیفیت‌تر، این فناوری می‌تواند انقلابی در صنایع مختلف ایجاد کند و زندگی انسان‌ها را آسان‌تر و هوشمندتر سازد.

Share:

More Posts

Send Us A Message